نامه ای پس از مرگ

مرگ اگرچه پایان زندگی دنیایی برای یک شخص محسوب می‌شود اما اموال و اعمال باقی مانده از فرد می‌تواند تازه شروعی برای دعوا برای کسانی باشد که ورثه متوفی هستند و حالا می‌خواهند جانشین شخص پس از مرگش باشند هرچند قوانین دو راه حل تعیین سهم الارث و وصیت را برای جلوگیری از اختلاف در نظر گرفته است اما دعوا بر سر ماترک متوفی گاهی به قتل وراث هم منجر شده است و در این بین توجه به وصیت کمتر مورد توجه قرار گرفته است

مرگ اگرچه پایان زندگی دنیایی برای یک شخص محسوب می‌شود اما اموال و اعمال باقی مانده از فرد می‌تواند تازه شروعی برای دعوا برای کسانی باشد که ورثه متوفی هستند و حالا می‌خواهند جانشین شخص پس از مرگش باشند. هرچند قوانین دو راه حل تعیین سهم الارث و وصیت را برای جلوگیری از اختلاف در نظر گرفته است اما دعوا بر سر ماترک متوفی گاهی به قتل وراث هم منجر شده است و در این بین توجه به وصیت کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

آمارها نشان می‌دهد بخش زیادی از پرونده‌های مربوط به دعاوی مالی در دادگاه‌ها، مراجع دادگستری و شوراهای حل اختلاف مربوط به دعاوی ناشی از ارث یا نداشتن وصیت از سوی متوفی است.

 وصیّت چیست؟

انسان تا زمانی که زنده است و از نعمت عقل برخوردار می‌باشد و از جهتی دیگر مثل ورشکستگی یا سفاهت از تصرّف‌ در اموالش‌ منع ‌نشده، ‌می‌تواند در همه اموالش تصرّفات مالکانه بکند یعنی آن‌ها را به هر کسی و به هر قیمتی که بخواهد بفروشد یا از دیگر راه‌ها مثل هدیه یا صلح آن‌ها را به دیگران منتقل کند. اما با پیش آمدن مرگ، این پل مواصلاتی بین دنیا و آخرت،‌ این مقدار تصرّف از محدوده اختیار صاحب مال خارج می‌شود و او حق دارد فقط برای مقدار معیّنی از اموالش (یک سوم اموال) برای بعد مرگش تعیین تکلیف کند.
در اصطلاح شرعی مصارفی را که میّت در زمان زنده بودنش برای این مقدار از اموالش مشخص می‌کند تا بعد از مرگش صرف آن امور شود،‌ وصیّت کردن می‌گویند.

منظور از تَرَکِه تمام اموالی است که میّت آن‌ها را ترک کرده و به دیار باقی شتافته است؛ و به طور ساده اموال میّت را بعد از مرگش تَرَکِة او می‌نامند. مثلاً تَرَکة‌ یک نفر ممکن است یک باب خانه، ‌اتومبیل سواری او و مبلغی پول در حساب بانکی است.

 وَرَثه چه کسانی هستند؟

به تمام کسانی که به واسطه خویشی نسبی (خونی) یا سببی (به واسطه ازدواج) از میّت ارث می‌برند وَرَثة میّت می‌گویند که اجمالاً سه دسته هستند و تا کسی از دسته جلوتر یا اولاد آن‌ها هر چقدر پایین‌تر برود وجود داشته باشد نوبت به ارث بردن دسته بعدی نمی‌رسد. طبقه اول ازث عبارتند از پدر و مادر و اولاد میّت و با نبودن اولاد نوه‌ها و با نبودن نوه نتیجه‌ها و با نبودن آن‌ها اولاد آن‌ها هرکدام که به میّت نزدیک‌تر هستند ارث می‌برند و تا وقتی که کسی از این طبقه هنگام مرگ میّت زنده باشد افراد طبقه دوم ارث نمی‌برند.
طبقه دوم ارث هم شامل پدر بزرگ و مادر بزرگ میّت هرچه بالاتر بروند و نیز خواهر و برادر میّت و در نبود خواهر و برادر اولاد آن‌ها هرچه پایین‌تر بروند طبق تفصیلی که در طبقه اول راجع به نوه‌ها و نتیجه‌ها گفته شد و تا کسی از این طبقه هنگام مرگ میّت زنده است کسی از طبقه سوم ارث نمی‌برد.

طبقه سوم هم شامل‌ عمو،‌ عمّه، دایی و خاله میّت هرچه بالاتر بروند (با لحاظ نزدیک بودن به میّت) و در نبود این چهار گروه اولاد آن‌ها هر چه پایین‌تر بروند به تفصیلی که گذشت؛ و اگر شخصی از این سه دسته کسی را نداشته باشد اموال او به حکومت اسلامی می‌رسد.
البته دقت شود که زن و شوهر همراه تمام طبقات از همدیگر ارث می‌برند که بررسی مسائل آن‌ها از غرض این نوشته خارج است.

 میزان وصیت چقدر است؟

ثُلث اموال میّت مقدار یک سوم تمام دارایی‌های میّت هنگام مرگ اوست که شرعاً حق دارد در این مقدار از اموالش وصیّت کند و بیش از این اجازه ندارد مگر وَرَثه اجازه دهند.

مثلاً اگر اموال شخصی عبارت باشد از خانه، تومبیل و حساب بانکی اوو قیمت آن‌ها به نود میلیون برسد، ثُلث آن می‌شود سی میلیون که شخص حق دارد در این سی میلیون وصیّت کند و نمی‌تواند حتی در یک ریال بیش از این مقدار وصیّت کند.
و اگر در بیش از این مقدار وصیّت کند، مثلاً مقدار مصارفی که معیّن کرده به سی و دو میلیون برسد وَرَثه می‌توانند بیش از سی میلیون را اجازه ندهند یا برخی از آن‌ها اجازه دهند و برخی دیگر اجازه ندهند که به مقدار سهم ارث اجازه دهنده مصرف در ثُلث می‌شود و سهم کسی که اجازه نمی‌دهد به او منتقل می‌شود و نمی‌توان آن را در موارد مشخص شده در وصیّت مصرف کرد.

   محروم کردن از ارث

نکته مهمی که باید در مورد وَرَثه یا موصیّ له بدانیم آن‌ است که بر خلاف تصور عمومی هیچ کس نمی‌تواند یکی از وَرَثه را از ارث خود محروم کند یعنی بگوید فلان پسر یا دخترم از ارث من محروم است و چنانچه کسی این حرف را هم بزند به حرف او توجّهی نمی‌شود و آن شخص نیز همانند دیگر وَرَثه و به اندازه‌ سهمی که خدا برایش معیّن کرده ارث می‌برد.

باید بدانیم که موصی له می‌تواند مال وصیّت شده را در زمان حیات میّت یا بعد از مرگ او قبول نکند مثلاً میّت قبل از مرگ به او اطلاع می‌دهد که فلان مال را برای تو وصیّت کرده‌ام که او می‌تواند آن‌را قبول نکند یا اگر بعد از مرگ او فهمید که مالی را برای او وصیّت کرده است می‌تواند از قبول آن خودداری کند که در این صورت آن مال به ورثه منتقل می‌شود.

و اگر یک بار چه در زمان زنده بودن یا بعد از مرگ موصی از قبول مال وصیّت شده خودداری کند دیگر نمی‌تواند دوباره آن‌را قبول کند مگر اینکه در فرض ردّ قبل از فوت، موصی دوباره وصیّت کند و او هم وصیّت دوم را قبول بکند.

باید توجه داشت که اگر موصی له مال وصیّت شده را قبل از فوت وصیّت کننده قبول کند در همان لحظه مالک نمی‌شود بلکه بعد از فوت او مالک آن مال می‌شود و قبول او مانع از این نیست که وصیّت کننده نتواند آن مال را در هنگام زنده بودن خود، بفروشد یا از آن استفاده کند؛‌ و در صورتی که آن مال را بفروشد یا در زمان زنده بودنش به کسی هدیه دهد یا به هر طریقی آن را از دست بدهد وصیّت در مورد آن مال باطل می‌شود.

اگر موصی له در زمان حیات وصیّت کننده و قبل از او از دنیا برود ورثة او می‌توانند وصیّت را قبول یا ردّ‌ کنند این در صورتی است که غرض وصیّت کننده به ورثه او هم تعلّْق گرفته باشد و الّا می‌تواند بگوید که من فقط می‌خواستم به خود او چیزی بدهم و منظورم ورثة‌ او نبوده است.

منبع : روزنامه حمایت