اقامه دعوای خوانده در پاسخ به خواهان

در جریان طرح هر دعوایی در دادگاه‌ها توسط خواهان به عنوان مدعی، ممکن است طرف مقابل دعوا نیز که خوانده نام دارد، به اقامه دعوای دیگری اقدام کند که به آن دعوای متقابل گفته می‌شود. ویژگی اصلی دعوای متقابل این است که باید با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ باشند یا ارتباط کامل داشته باشند.

دعوای متقابل در حقیقت دعوایی است که خوانده در مقابل دعوای خواهان اقامه می‌کند. این دعوا ممکن است به منظور پاسخگویی به دعوای اصلی یا علاوه بر پاسخگویی، الزام خواهان به پرداخت چیزی یا انجام امری باشد.

همچنین این دعوا ممکن است در مقابل دعوای خواهان به منظور کاستن از محکومیتی که خوانده را تهدید می‌کند، یا تخفیف آن یا جلوگیری کلی از این محکومیت یا حتی تحصیل حکم محکومیت خواهان اصلی به دادن امتیاز، علیه او اقامه شود. به عبارت دیگر خوانده حق دارد در مقابل ادعای خواهان، طرح دعوا کند.

مرجعی که به دعوای جدید رسیدگی می‌کند همان دادگاهی است که به دعوای اصلی رسیدگی می‌کند. مگر اینکه دعوای جدید از صلاحیت ذاتی دادگاه خارج باشد. دعوای جدید اگر با دعوای اصلی ناشی از یک منشأ بوده یا با دعوای اصلی ارتباط کامل داشته باشد، دعوای متقابل است. ارتباط کامل هم وقتی است که اتخاذ تصمیم در هر یک موثر در دیگری باشد.

بنابراین در دعوای متقابل، هدف خواهان دعوای متقابل ممکن است پاسخگویی به دعوای خواهان اصلی باشد. در این شرایط ممکن است خوانده راهی جز طرح دعوای جدید نداشته باشد. مثلاً اگر دعوای اصلی الزام به حضور در دفتر خانه و تنظیم سند رسمی انتقال باشد، خوانده دعوای اصلی با طرح دعوای فسخ به صورت تقابل، فسخ یا بطلان مبایعه‌نامه یا قولنامه را اعلام کند.

در این مثال وقتی که خوانده دعوای اصلی به فسخ یا بطلان تمسک جسته و بتواند آن را ثابت کند، بدیهی است دعوای خواهان اصلی محکوم به رد خواهد بود. بدون اینکه دادگاه وارد دعوای الزام اصلی، یعنی الزام خوانده شود. ادعای خوانده در مقابل خواهان در صورتی دعوای متقابل محسوب می‌شود که مستقلاً نیز قابل طرح به وسیله دادخواست جداگانه باشد، مانند حق تعمیر خانه یا عدم تمکین زن یا فسخ معامله.

اما اگر اظهار یا ادعای خوانده نتواند به طور مستقل در دادگاه به وسیله دادخواست اقامه شود، دعوا تلقی نمی‌شود و نیاز به تقدیم دادخواست ندارد. همان گونه که ماده 142 قانون آیین دادرسی مدنی مقرر داشته که: دعوای متقابل به موجب دادخواست اقامه می‌شود، اما دعوای تهاتر، صلح، فسخ رد خواسته و امثال آن که برای دفاع از دعوای اصلی اظهار می‌شود، دعوای متقابل محسوب نمی‌شود و نیاز به تقدیم دادخواست جداگانه ندارد.

زیرا تحقق آنها بسته به تحقق ادعای خواهان بوده و وجود مستقلی ندارد و بدون آن منتفی می‌شود و اگر دعوای اصلی به جهتی از جهات رد یا ابطال یا مسترد شود، دعوای متقابل نیز منتفی شده و به عنوان دعوای متقابل مردود است. اما خوانده در صورت فرض حقی می‌تواند آن را به صورت دعوای مستقلی اقامه کند.

دادخواست دعوای متقابل باید تا پایان نخستین جلسه دادرس تقدیم شود و اگر خواهان دعوای متقابل را در جلسه دادرسی اقامه کند، خوانده می‌تواند برای تهیه پاسخ و ادله خود تأخیر جلسه را درخواست کند. شرایط و موارد رد یا ابطال دادخواست همانند مقررات دادخواست اصلی خواهد بود.

 عناصر دعوای متقابل

دعوای متقابل عناصری دارد که به شرح ذیل است:  یکی از عناصر دعوای متقابل، دعوایی است که مسبوق به طرح دعوای دیگری باشد که دعوای اصلی نام دارد. بر اساس عنصر دیگر، منشأ دعوای متقابل و دعوای اصلی، باید یکی باشد یا با آن، ارتباط کامل داشته باشد. همچنین دعوای متقابل، نباید عنوان دفاع خوانده از دعوای اصلی را داشته باشد. به عبارت دیگر، دعوای خوانده مبنی بر صلح مورد دعوای اصلی به وی و دعوای تهاتر یا فسخ از جانب خوانده، دعوای متقابل محسوب نمی‌شود.

 طرح دعوای متقابل در داوری

در داوری، چه دعوی از طریق دادگاه به داور ارجاع شده باشد و چه در خارج از دادگاه صورت گیرد، اگر اختیار داور محدود به دعوای خاص نباشد (به داور حق رسیدگی به کلیه اختلافات مطروحه و غبر مطروحه طرفین داده شده باشد)، حق رسیدگی به دعوای متقابل را نیز دارد و در این صورت، مدعی‌علیه حق دارد دعوای خود را مطرح کند.

داوری باید در فرصت تعیین‌شده از طرف اصحاب دعوی، دادگاه یا قانون انجام شود. اقامه دعوای مزبور باید در مهلتی مناسب به عمل آید تا داور فرصت رسیدگی به آن را داشته باشد.

 مزایای دعوای متقابل

دعوای متقابل دارای فوایدی به شرح ذیل است:

صرفه‌جویی در وقت: در صورت اقامه دعوای متقابل، به جای اینکه دو دعوی در طول هم مورد رسیدگی قرار گیرند و طبعاً وقت بیشتری از دادگستری و اصحاب دعوی صرف شود، در عرض هم رسیدگی می‌شوند.

اگرچه رسیدگی به دو دعوی در عرض هم و به ضمیمه یکدیگر، وقت بیشتری می‌گیرد تا رسیدگی به یک دعوی؛ اما باید مقایسه بین موردی که به دو دعوی توماً رسیدگی می‌شود یا جدا از هم، به عمل آید زیرا مفروض این است که مواجه با دو دعوی هستیم.

اگرچه از نظر هزینه دادرسی و حکم، فرقی بین دعوای اصلی و دعوای متقابل وجود ندارد اما حق‌الوکاله وکیل در دعوای تقابل نصف حق‌الوکاله مرحله بدوی است (ماده 4 آیین‌‌نامه تعرفه وکلا) و ما‌به التفاوت این هزینه، چه به خواهان تحمیل شود و چه به خوانده، در هر حال صرفه‌جویی است.

جلوگیری از صدور احکام متناقض: مهمترین فایده توام شدن دعوای طاری با دعوای اصلی، جلوگیری از صدور احکام معارض است. وقتی به دو پرونده در دو دادگاه و حتی یک دادگاه اما نه مقارن یا توام با یکدیگر رسیدگی شود، ممکن است احکام صادره با هم قابل جمع نباشند.

معافیت از دادن تامین اتباع بیگانه: بر طبق بند 4 ماده 219 قانون آیین دادرسی مدنی، در دعوای اتباع ایرانی علیه اتباع خارجی، در صورتی که خوانده دعوای متقابل اقامه کند، از دادن تامین اتباع بیگانه (مواد 218 و بعد قانون آیین دادرسی مدنی ) معاف است.  علت آن نیز این است که دعوای متقابل نوعی دفاع است و خواستن تامین از کسی که در مقام دفاع از حق خود است، ایجاد نوعی محدودیت بر سر راه دفاع محسوب می‌شود.

  معایب دعوای متقابل

اطاله ی دادرسی: از نظر خواهان دعوای اصلی، دادن فرصت طرح دعوای متقابل به خوانده و توام ساختن دو دعوا با یکدیگر، که معمولاً با حداقل یک تجدید جلسه همراه است، شاید مطلوب نباشد اما رسیدگی به دو دعوی در طول هم یا در عرض هم اما جدا از یکدیگر، نه تنها مستلزم صرف وقت و هزینه بیشتری برای اصحاب دعوی است بلکه خطر صدور احکام متعارض را نیز احتمالا به همراه خواهد داشت. انحراف از صلاحیت نسبی دادگاه: انحراف از صلاحیت دادگاه، اگرچه به قواعد مربوط به صلاحیت لطمه می‌زند اما به علت مزایای توام شدن دو پرونده مرتبط، قابل توجه نیست.


URL : https://www.vekalatonline.ir/articles/126181/اقامه-دعوای-خوانده-در-پاسخ-به-خواهان/